کد مطلب:180088 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:555

توشه ی سفر آخرت
زهری می گوید: امام سجاد علیه السلام را در شب سرد و تاریك زمستانی دیدم، آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و عبور می كرد. عرض كردم: «ای پسر رسول خدا! این بار چیست؟» پاسخ فرمود:

ارید سفراً، اعد له زاداً احمله الی موضع حریز:

«قصد مسافرت دارم، توشه ی راه سفر را آماده نموده ام و به محل حریز حمل می كنم.»

گفتم: شما زحمت نكشید، این غلام من است، آن بار را حمل خواهد كرد.

فرمود: نه، خودم می برم.

عرض كردم: اجازه بدهید من آن را ببرم و زحمت را از دوش



[ صفحه 127]



شما بردارم.

فرمود: «من زحمتی را كه موجب نجات من در سفر خواهد شد و حركت و عبور مرا در سفر، نیكو گرداند، از خودم دور نسازم، تو را به خدا، از من دست بردار و دنبال كار خود برو.»

من از آن حضرت گذشتم و بعد از چند روز او را در مدینه دیدم، عرض كردم: شما فرمودی به مسافرت می روم ولی مسافرت نكردی؟ در پاسخ فرمود:

بلی یا زهری لیس ما ظننت، ولكنه الموت و له كنت استعذ:

«آری ای زهری! منظورم آن سفری كه تو گمان كردی (سفر دنیا) نبود، بلكه منظورم سفر مرگ بود و خود را برای آن آماده می نمودم.» [1] آنگاه فرمود:

انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندی فی الخیر:

«آمادگی برای مرگ به این است كه از گناه دوری شود و عطایای نیك به مردم برسد.» [2] .


[1] همان مدرك، ص 153.

[2] بحار، ج 46، ص 66.